Sunday, March 11, 2007

(بزرگان خشک2( آخوند مراد

آخوند مراد (مراد علی معلم)از دیگر بزرگان خشک بود، وی در ابتدا پیرو مذهب اثنی عشری بوده و در مدرسه فیضیه قاین درس می خواند و با خواندن روشنایی نامه ی ناصر خسرو به مذهب اسماعیلیه روی می آورد. پس از گرویدن وی به مذهب اسماعیلیه سید امام که زمانی در مدرسه ی فیضیه معلم او بود مناظره ای را با او ترتیب داده و سوالات مختلفی از او می پرسد و ملا مراد با آگاهی و دانش کامل به تمامی سوالات او پاسخ می دهد و این خشم سید امام را بر می انگیزد و رو به افراد حاضر در مجلس کرده و می گوید که ای جماعت اینک این فرد روستایی شما را به مسخره گرفته است . و در آنجاست که ملا مراد این شعر را می خواند:
خوش آن روزی که خود را بر سر دار فنا بینم
چو خود را بر بلندی خلق را بر زیر پا بینم
خلایق آرزو دارند چنین حسنی که من دارم
که من خون خودم رنگین تر از رنگ حنا بینم
ملا مراد که دستور کشتنش در مسجد جامع قاین صادر شده بود فراری می شود و پس از دو شب و یک روز وارد کامر قلعه می شود و چون در آنجا کسی او را به خانه اش راه نمی دهد مجبور می شود شب را در حمام آن جا بخو ابد .صبح روز بعد ملا مراد از آنجا عازم دیز باد می شود و به مدت ٣ ماه در آنجا اقامت می کند که در آنجا رو نوشت کتاب ام الکتاب را می نویسد که تخلّص وی مذنب یعنی گناهکار بود .
مراد علی معلم حکم دبیری خویش را از مولانا سلطان محمد شاه و حکم سر دفتری ازدواج و طلاق را از وزیر دادگستری زمانش دریافت داشته است .
وی از جمله کسانی است که با خود سری های مراد میرزا مبارزه داشته است و بارها از جانب مراد میرزا به او پیشنهاد می شود که هر چه پول و مال بخواهد به او بدهند ودر عوض وی دست از مخالفت با مراد میرزا بر دارد اما مراد علی پیشنهاد او را رد می کند
و بالاخره مراد میرزا کمر به قتل او می بندد اما به جهاتی موفق به این کار نمی شود .

No comments: